- چار تکبیر زدن (اَمْ نِ / نَ دَ)
کنایه از نماز جنازه هم هست که بعد از آن میت را وداع کنند. (برهان). نماز جنازه کردن زیرا که در نمازجنازه چهار تکبیر مقرر است. (آنندراج) :
هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشید
چار تکبیر بر این نخل خزان دیده زدیم.
صائب (از آنندراج).
، کنایه از ترک محلی کردن و تبرای مطلق از ماسوی نمودن باشد. (برهان). کنایه از ترک نمودن همه چیز را. (آنندراج). یکباره ترک چیزی یا ترک کسی گفتن:
سه شراب حقیقتی بخوریم
چارتکبیر بر مجاز زنیم.
سنایی.
اتابک ایلد گزشاه جهانگیر
که زد بر هفت کشور چار تکبیر.
نظامی.
من همان دم که وضو ساختم از چشمۀ عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست.
حافظ.
کبریای حرم حسن تو چون روی نمود
چار تکبیر زدیم از همه بیزار شدیم.
(از قره العیون ملا محسن فیض)
هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشید
چار تکبیر بر این نخل خزان دیده زدیم.
صائب (از آنندراج).
، کنایه از ترک محلی کردن و تبرای مطلق از ماسوی نمودن باشد. (برهان). کنایه از ترک نمودن همه چیز را. (آنندراج). یکباره ترک چیزی یا ترک کسی گفتن:
سه شراب حقیقتی بخوریم
چارتکبیر بر مجاز زنیم.
سنایی.
اتابک ایلد گزشاه جهانگیر
که زد بر هفت کشور چار تکبیر.
نظامی.
من همان دم که وضو ساختم از چشمۀ عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست.
حافظ.
کبریای حرم حسن تو چون روی نمود
چار تکبیر زدیم از همه بیزار شدیم.
(از قره العیون ملا محسن فیض)
